فضيلت زيارت قبر امام حسين عليه السّلام از منظر مرحوم علامه طهرانی
يكى از شعائر مختصّ شيعه كه در هيچ مكتب و ملّتى نظير و مشابهى براى او نمىتوان يافت مسأله اربعين حضرت أباعبداللـه الحسين عليه السّلام است و اين از اختصاصات فرهنگ تشيّع است. زيارت مخصوصه آن حضرت در روز اربعين شعار مخصوص شيعه است، و براى هيچ فردى از ساير معصومين عليهمالسّلام حتّى براى رسول اكرم صلّى اللـه عليه و آله و سلّم اين مسأله وجود ندارد. زيارت حضرت سيّد الشّهداء عليه السّلام در روز اربعين و اقامه مجلس عزا براى آن حضرت فقط و فقط اختصاص به ايشان دارد و از مختصّات شيعه مىباشد که امام حسن عسگرى عليه السّلام آن را به عنوان شعار و علامت شيعه بيان فرموده اند؛ چنانچه سر بر خاك گذاردن، و بسم اللـه را بلند گفتن، و نوافل را طبق دستور أئمّه معصومين عليهم السّلام بجاى آوردن، و انگشتر در دست راست نمودن نيز از اختصاصات شيعه است. ذیلاً روایاتی در باب زیارت قبر شریف امام حسین علیه السلام که مرحوم علامه حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی رحمة اللـه علیه در جلد شانزدهم کتاب شریف امام شناسى آورده از منظر شریف خوانندگان می گذرد.
در كتاب «الفردوس الاعلى» از ديلمى روايت است كه پيغمبر اكرم صلّى اللـه عليه و آله و سلّم فرمودند: موسى ابن عمران از پروردگارش مسألت نمود تا زيارت قبر حسين بن على عليهما السلام را بنمايد و با معيّت هفتاد هزار ملائكه زيارت قبرش را كرد.
و أبان بن تَغْلِب از امام صادق عليه السلام روايت مىكند كه حضرت گفت: وَ كَّل اللـه بقبر الحسين عليه السلام أربعة آلاف مَلَكاً شُعْثاً غُبْراً يبكونه إلى يوم القيمة. فمن زاره عارفاً بحقّه شَيَّعوه حتّى يُبَلِّغوه مأمنه، و إنْ مَرَضَ عادُوه غدوةً و عَشيّاً، و إذا مات شَهِدوا جنازته و استغفروا له الى يوم القيمة. «خداوند در اطراف قبر حسين عليه السلام چهار هزار فرشته گماشته است كه همگى با موهاى ژوليده و پريشان و با صورت هاى خاك آلوده بر وى تا روز قيامت مىگريند. پس كسى كه او را با معرفت به حقّش زيارت كند او را بدرقه مىكنند تا به مأمنش برسانند و اگر مريض گردد وى را هر صبح و شب عيادت كنند، و اگر بميرد جنازهاش را تشييع كنند و براى او از خداوند طلب غفران نمايند تا روز قيامت.»
و از حضرت امام محمّد باقر عليه السلام مروى است كه فرمود: مُرُوا شيعتنَا بزيارة الحسين عليه السلام فإنَّ زيارتَه تدفع الهدم و الحرق و الغرق و أكل السَّبُع، و زيارته مفترضةٌ على من أقرّ بالإمامة من اللـه. «شيعيان ما را امر كنيد به زيارت حسين عليه السلام زيرا زيارتش انسان را از آوار بر سر فرود آمدن، و از آتش سوزى، و غرق شدن، و طعمه درندگان گرديدن حفظ مىنمايد و زيارت او از جانب خدا واجب شده است بر كسى كه اقرار به امامت او داشته باشد.»
اسحاق بن عمّار روايت نموده است كه: امام صادق عليه السلام فرموده اند: ما بين قبر الحسين إلى السّماء السّابعة مُخْتَلَف الْمَلَائِكَةِ. «ما بين قبر امام حسين عليه السلام تا هفتمين آسمان محل رفت و برگشت فرشتگان است.»
از حضرت امام كاظم عليه السلام وارد است: مَن زار قبر الحسين عليه السلام عارِفاً بحقّه غَفَر اللـه له ما تقدّم من ذنبه و ما تَأخّر. «هر كس با حقّ معرفت، حسين را زيارت كند گناهان گذشته و آينده او آمرزيده مىشود.»
و از حضرت امام صادق عليه السلام روايت است: روزى حسين- صلوات اللـه عليه- در دامان پيامبر نشسته بود و پيامبر با او بازى مى كرد و وى را خنده مى انداخت. عائشه گفت: چقدر سُرورت از اين پسر بچه زياد است؟!
پيامبر فرمود: واى بر تو چگونه اين طور نباشد با وجود آنكه او ميوه دل من و موجب تر و تازگى چشم من مىباشد؟! آگاه باش: امت من او را خواهند كشت. پس كسى كه او را بعد از شهادتش زيارت كند، خداوند براى او يك حج از حجّ هاى مرا مى نويسد.
عائشه گفت: يا رسول اللـه يك حج از حج هاى شما؟!فرمود: آرى دو حج از حج هاى من.
عائشه گفت: دو حج از حج هاى شما؟! فرمود: آرى سه حج. و به همين ترتيب پيوسته عائشه زياد مى نمود و پيامبر بالا مى برد و مضاعف مى گردانيد تا به هفتاد حج از حج هاى پيامبر بالغ شد با عمره هائى كه با آن حج ها پيامبر بجاى آورده است.
و در رساله «مقنعه» و مزار كلينى با إسنادش از امام رضا عليه السلام روايت است كه: من زَار قبر أبى عبداللـه عليه السلام بشطِّ الفرات كان كمن زار اللـه فوق عَرشه. «هر كس قبر اباعبداللـه عليه السلام را در شطّ فرات زيارت نمايد همچنان است كه خداوند را در بالاى عرش او زيارت كرده است.»
رقعههائى كه از آسمان به زمين مىآيد براى امان زائر أباعبداللـه عليه السّلام
همچنین مرحوم علامه طهرانی رضوان اللـه علیه در جلد دوم کتاب انوارالملكوت می نویسد: روايات در ثواب زيارت حضرت سيّد الشهداء عليه السّلام زياده از حدّ إحصاء است؛ ليكن در اينجا يك حكايت لطيفى را از مرحوم شيخ محمّد بن المشهدى كه در كتاب «مزار كبير» خود آورده است نقل مى كنيم: سليمان أعمش گويد كه: در كوفه منزل داشتم و مرا در آنجا همسايه اى بود كه طريق اهل بيت نداشت؛ من بعضى از اوقات با او مى نشستم و مذاكره مى نمودم. در شب جمعه اى به او گفتم: تو چه مى گوئى در زيارت حسين عليه السّلام؟ گفت: بدعت است و هر بدعت ضلالت است. و هر ضلالت در آتش است!
من با نهايت خشم از نزد او برخاستم و به منزل آمدم، و با خود گفتم: چون سحر شود به نزد او مىروم و از فضايل مولا أميرالمؤمنين آنقدر براى او نقل مى كنم كه از شدّت حزن و غصّه چشمانش گرم شود. سحر به منزل او رفتم و در زدم، صدا از پشت در آمد كه در منزل نيست و به زيارت حسين به كربلا رفته است. تعجّب نمودم و به شتاب به سمت كربلا حركت كردم. آن شيخ را ديدم كه سر به سجده گذارده، و از ركوع و سجود خستگى نداشت. بدو گفتم: تو مى گفتى كه زيارت حسين بدعت است و هر بدعت ضلالت و هر ضلالت در آتش است! چه شد كه خود به زيارت آمدى؟!
گفت: اى مرد! مرا ملامت مكن كه من از حقّانيّت اهل بيت خبرى نداشتم. دوش كه به خواب رفتم مردى را در خواب ديدم كه نه بلند بود نه كوتاه، و از نهايت حسن و بهاء نمى توانم توصيف كنم. او راه مىرفت و اطراف او را هاله وار جماعتى احاطه كرده بودند. و جلوى اين جماعت مردى بر اسبى سوار بود كه دم اسب او چند بافت داشت، و اين مرد تاجى بر سرش بود كه چهار گوشه داشت، و بر هر گوشه جواهرى رخشان بود كه در ظلمات شب هر كدام مسافت سه روز راه را روشن مى كرد.
پرسيدم: آن مرد كه دور او را گرفتهاند كيست؟ گفتند: محمّد بن عبداللـه خاتم النبيّين است.
پرسيدم كه اين سوار كه در جلو مىرود كيست؟ گفتند: أميرالمؤمنين علىّ بن أبىطالب است.
آنگاه بر آسمان نظر افكندم ديدم ناقه اى از نور، و بر آن هودجى است و در هوا حركت مىكند.
گفتم: اين از آنِ كيست؟ گفتند: از آنِ خَديجَه بنت خُوَيلِد و فاطمه زهراء.
گفتم: آن جوان كيست؟ گفتند: حضرت حسن مجتبى.
گفتم: اين جماعت و اين هودج همگى به كجا مىروند؟ گفتند كه شب جمعه است و همگى به زيارت كشته شده به تيغ ستم، سيّد الشّهداء حسين بن على به كربلا مىروند.
آنگاه متوجّه هودج شدم، ديدم رقعه هائى از آن به زمين مىريزد و بر روى هر يك از آنها نوشته است: أمانٌ مِنَ النّارِ لِزُوّارِ الحُسَينِ عليه السّلام فى لَيلَة الجُمُعَة؛ [امان از جانب پروردگار است براى زائرين حسين عليه السّلام در شب جمعه از آتش دوزخ]
آن وقت هاتفى ندا كرد ما را كه: آگاه باشيد كه ما و شيعيان ما در درجه عاليه اى در بهشت قرار خواهيم داشت! اى سليمان! من از اين مكان مفارقت نمى كنم تا روح از بدنم مفارقت كند.
مرحوم شيخ نورى گويد كه: مرحوم طُرَيحى آخرِ اين خبر را چنين نقل كرده است كه آن شيخ گفت: ناگاه ديدم رقعه هائى از بالا به زمين مىريزد. سؤال كردم كه چيست؟ گفتند كه: اين رقعه هاى امان است براى زوّار حسين عليه السّلام در شب جمعه. من يكى از آنها براى خود طلب كردم. گفتند: اين رقعهها حقّ تو نيست! تو مىگوئى زيارت حسين بدعت است! هرگز از اين رقعه ها نخواهى يافت تا آنكه زيارت كنى حسين عليه السّلام را و اعتقاد كنى به فضل و شرافت او!
پس من از خواب بيدار شدم و هراسان بودم، و در همان ساعت قصد زيارت سيّد خودم حسين عليه السّلام را نمودم.
|